سهراب سپهری
 
خدایا,آن ده که آن به
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید.از شما ممنون میشم در رابطه ی بد بودن و خوب بودن و.... وبلاگم برای من پیام بگذارید. ali_mo0lo0f@yahoo.com
آخرین مطالب
نويسندگان
چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:, :: 17:50 ::  نويسنده : علی

سهراب سپهری

دستی افشان، تا ز سر انگشتانت صد قطره چكد،

هر قطره شود خورشید

باشد كه به صد سوزن نور، شب ما را بكند روزن روزن.

ما بی تاب، و نیایش بی رنگ.

از مهر لبخندی كن، بنشان بر لب ما

باشد كه سرودی خیزد در خورد نیوشیدن تو.

ما هسته پنهان تماشاییم.

ز تجلی ابری كن، بفرست،‌كه ببارد بر سر ما

باشد كه به شوری بشكافیم، باشد كه ببالیم و

به خورشید تو پیوندیم.

ما جنگل انبوه دگرگونی.

از آتش همرنگی صد اخگر برگیر، بر هم تاب، ‌برهم پیچ:

شلاقی كن،‌و بزن بر تن ما

باشد كه ز خاكستر ما، در ما، جنگل یكرنگی بدر آرد سر.

چشمان بسپردیم، خوابی لانه گرفت.

نم زن بر چهره ما

باشد كه شكوفا گردد زنبق چشم، و شود سیراب

از تابش تو، و فرو افتد.

بینایی ره گم كرد.

یاری كن، و گره زن نگه ما و خودت با هم

باشد كه تراود در ما، همه تو.

ما چنگیم: هر تار از ما دردی، سودایی.

زخمه كن از آرامش نامیرا، ما را بنواز

باشد كه تهی گردیم، آكنده شویم از والا « نت » خاموشی.

آیینه شدیم، ترسیدیم از هر نقش.

خود را در ما بفكن.

باشد كه فرا گیرد هستی ما را، و دگر نقشی ننشیند در ما.

هر سو مرز، هر سو نام.

رشته كن از بی شكلی گذران از مروارید زمان و مكان

باشد كه بهم پیوندد همه چیز، باشد كه نماند

مرز،‌كه نماند نام.

ای دور از دست! پر تنهایی خسته است.

گه گاه، شوری بوزان

باشد كه شیار پریدن در تو شود خاموش.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها